آیا بهتر نیست مناطقی را که واقعا دیگر هیچ ارزشی بهعنوان یک ذخیرهگاه زیستی ندارند منحل کرده و بهجای آن توان و منابع مالی افزونتری صرف حفظ و احیای مناطق حفاظتشده واقعی شود؟
این سؤالی است که با 2 نفر از کارشناسان سرشناس محیطزیست درمیان گذاشتهایم؛ 2 نفری که در اینباره 2 دیدگاه متفاوت دارند.
محمدباقر صدوق، مدیرکل کنونی محیطزیست استان تهران، خالی بودن خیلی از مناطق حفاظتشده از حیاتوحش قابل حفاظت! را کاملا تأیید میکند. وی میافزاید: تعیین و تصویب اغلب پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده کشور به بیش از 30 تا 40 سال قبل برمیگردد. از آن زمان تا حالا شرایط خیلی عوض شده است، قطعا اگر قرار بود این انتخاب امروز صورت بگیرد، مرزهای مناطق حفاظتشده کشور خیلی تغییر میکرد. یکی از همکاران من میگفت در منطقه حفاظتشده باهوکلات با 4 هزار هکتار مساحت بهندرت ممکن است یک شغال پیدا شود. اما سازمان مجبور است انرژی زیادی را صرف حفاظت از آن کند، درحالیکه فیالمثل در چنین منطقهای بهتر است که توجه محیطبانان فقط به حفاظت از دهانه رودخانه سرباز جایی که تمساح پوزهکوتاه زیست میکند متمرکز شود.
صدوق اضافه میکند در اغلب مناطق حفاظتشده، مثل سرخهحصار، موته، کلاهقاضی و... محیطبانان و سازمان از همهسو در حال جدال با مردم و نهادهای معارضی مثل وزارت راه، شهرداریها و... هستند. اما آیا واقعا نتیجه این جدالها در همهجا به زحمت آن میارزد؟ آیا بیش از نیمی از مناطق حفاظتشده کنونی کشور نیازمند تجدیدنظر در تعیین حدود نیستند؟
اسماعیل کهرم اما نظر دیگری دارد. وی میگوید البته قطعا نظر دکتر صدوق، بهعنوان کارشناسی که سالهای طولانی مسئولیت اجرایی داشته بسیار قابلتوجه است؛ بهویژه از آن جهت که بر حجم اضطرابی که هماکنون بر زیستگاههای طبیعی کشور وارد میشود، تأکید میکند. اما قابلتوجه است که درحالیکه متوسط مساحت مناطق حفاظتشده به کل مساحت کشور در جهان 11 درصد است، این میزان در کشور ما حداکثر به 2/7 درصد از مساحت کشور بالغ میشود. نکته این است که مناطق حفاظتشده علاوه بر حیات جانوری، از نظر پوشش گیاهی، خاک، چشمانداز و... نیز اهمیت دارند و عقبنشینی از این عرصهها قطعا میراث طبیعی ایران را بیشتر با خطر روبهرو خواهد کرد. وی اضافه میکند که حفاظت، حتی اگر مثل آنچه هماکنون معمول است، عمدتا روی کاغذ باشد، بهتر از رها کردن طبیعت و آنرا در اختیار راهسازی و شهرسازی و کارخانهسازی و... قرار دادن است.
چاره میراثداری در مناطق حفاظتشده افزایش امکانات است. برای مثال رساندن تعداد محیطبانان از 3 هزار نفر کنونی به یازده هزار نفر، در استاندارد جهانی است وگرنه با هر بار عقبنشینی اشخاص و سازمانهای متعرض برای تصاحب بخشی دیگر از طبیعت ایران حریصتر خواهند شد.
البته کهرم هم ضرورت بررسی مجدد مساحت و حریم مناطق حفاظتشده کشور را تأیید میکند و تأکید دارد که این بازنگری لزوما نباید منجر به کوچکتر شدن مساحت مناطق حفاظتشده باشد، اگرچه بهصورت اجتنابناپذیر مرزهای برخی مناطق را تغییر خواهد داد.